Saturday, October 9

همین نزدیکی ها

خسته و گرسنه ، اواخر شب ، یه روز تعطیل ، توی خیابون تاریک به خوابگاه برمی گردی و بوی قرمه سبزی و برنج خونگی از پنجره ها به مشامت میخوره
احساس تنهایی اوج میگیره

2 comments:

  1. جیگرم و آتیش زدی، خیلی وقته که دانشجوی قربت نیسم اما هواش هنوزم تو سرم هس(یه لایکم خرجت کردم {چشمک}).د
    این روزا تموم میشه اما هواش نه

    ReplyDelete
  2. وای آره مخصوصا این روزا که 2-3 تا تعطیلی پشت همه آدم شب آخر میخواد سنگ وآجر گاز بزنه

    ReplyDelete