Sunday, October 31

آسیاب به نوبت

دانشگاه علوم پزشکی ایران منحل شد !
پس کی نوبت به این دانشگاه ما میرسه ؟

Saturday, October 30

یک ایده

اگر من یه روزی پولدار بشم ، دانشگاهمون رو می خرم و توش یه شهربازی بزرگ می سازم

Friday, October 29

نمی فهمم

کافیه نیم ساعت تئوری احتمال بخونی تا معنای دقیق "نفهمیدن" رو درک کنی !

پ.ن : کی گفته مهندسی صنایع گلابیه ؟

Thursday, October 28

داغ دل

دیروز یکی از دندون هام شکست
10 دقیقه با تمام وجود گریه کردم

Wednesday, October 27

خاک

خاک موسیقی احساس مرا، مرا می فهمد...
فقط خاک

حس شیرین

حس شیرینی بود
بعد از 10 ساعت خواب
یه نخ سیگار

Tuesday, October 26

تف

تف به روی ماهت
به چشمون سیاهت

Monday, October 25

زندگی زیباست!!!

خب یه معدود وقتایی هم هست که آدم خسته نیست و کلی انرژی داره
حالا چرا اینقدر همه تعجب می کنن؟!!

Sunday, October 24

دیدنی ها

یک هم اتاقی جدید برامون اومده
یکروزه فقط نشسته به حرکات ما، ماتش برده !

Friday, October 22

داغ

چجوری می تونی نگاه پر از حسرتم رو تحمل کنی ؟
خیلی بی رحمی

Thursday, October 21

weekend

پنجشنبه های خوابگاه، صبحانه ، جوجه کباب

جهان بینی

دنیا، مثل هر سیستمی که طراحی میشه، یه سری باگ داره
برای خوشی کردن ، تنها میشه از همین باگ ها استفاده کرد

Wednesday, October 20

رجز

کم نمیارم روزگار
بگرد تا بگردیم

هوس

هوس ها، آدم رو داغون می کنن
مثل بولدوزر ،
حتی به آجرهای آدمیت هم رحم نمی کنند
از ترس می لرزم

Tuesday, October 19

یک آرزو

اگر می تونستم فقط و فقط یه آرزو کنم
آرزو می کردم که 100 سال قبل به دنیا میومدم

پ.ن : سر دلایلش با خیلیا بحث کردم و همه رو هم قانع !

Monday, October 18

کفترنامه

كفتری نر روی بام خانه ای /گفت با ماده كه: جانم ، بق بقو/ كفتر ماده ز روی كبر و ناز/در جوابش گفت :‌ هرگز ، نق نقو/ بعد یك ساعت پشیمان گشت و رفت/ پیش نر ، گفتا كه :‌ حالا بق بقو/ نر به او گفت : ای عزیزم دیر شد/ چون تو كردی ناز ، من هم جق...ج.قو

Sunday, October 17

سبک من

وحشی می خواهمت
وحشیانه می خواهمت

Friday, October 15

انشا

جمعه خود را چگونه گذراندید ؟
ضمن احوالپرسی مادر و خواهر مرادی گلوی خود را جر دادیم .

پ.ن : باختیم

Thursday, October 14

ای کاش

اگر یکی از شاهرگ های مهم انسان زیر بغلش بود
آمار خودکشی ها کلی بالا میرفت

Wednesday, October 13

صبر ایوب

اگر می تونستم تمام روزای فرد رو از تقویم ها حذف می کردم
از 8 صبح تا 6:30 بعد از ظهر ، یکسره کلاس !

پ.ن : صبر و تحمل هم حدی داره دیگه

Monday, October 11

چی فکر می کردیم ، چی شد

شاید سخت ترین قسمت یک تحول ، خراب کردن آنچه که بوده و هست ، باشه

پ.ن: بازهم تکرار میکنم شاید

Sunday, October 10

خفه می شویییم

محمدرضا رحیمی با اشاره به قدرت ایران در تنبیه اقتصادی دولت های تابع آمریکا در بحث تحریم ایران ،گفت : به عنوان مثال اقتصاد فرانسه با یک اخم ایران فرو می پاشد و به وضع صد سال پیش برمی گردد.


پ.ن : به قول یکی از دوستان یا تو نمی دونی فرانسه کیه و کجاست ، یا به طور کلی فهمت از اقتصاد در حد خاله بازی هست

Saturday, October 9

همین نزدیکی ها

خسته و گرسنه ، اواخر شب ، یه روز تعطیل ، توی خیابون تاریک به خوابگاه برمی گردی و بوی قرمه سبزی و برنج خونگی از پنجره ها به مشامت میخوره
احساس تنهایی اوج میگیره

Thursday, October 7

درد دل

گند بزنن روزی رو که با یه نخ سیگار بهمن کوچیک شروع میشه

Wednesday, October 6

یک تقاضا

لطفا خفه شید
میخوام نفس بکشم

Monday, October 4

آنچه گذشت

مثل یه کوهنوردی شدم که پاهاش رو از دست داده و نشسته کنار عصاهاش ، داره خاطرات فتح هاشو مرور می کنه و تو دلش بهشون افتخار می کنه
آینده برام هیچی نداره

Sunday, October 3

فعل کمکی

اصولا برای آنکه عده ای زندگی بکنند ، زندگی باید عده ای دیگر را بک.ند

Saturday, October 2

به خودم

بیاید روراست باشیم
گاهی وقتا توی قضاوت هامون زیاده روی می کنیم
بیاید نکنیم !